با دیدن الگو بزرگ، یک روستای کوچک به منزلت ابراهیمپاسا را دیدم. تصور ثانیه ممکن است به روستای قدیمی یونان نزدیک مصطفافسا، خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو تصمیم به بازدید.
خوراکی های داخل وقتی راننده اتوبوس گفت: خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو نیاز پهلو تغییر سرنشین دو ثمره برای رسیدن نفع علیه و له روی بالا و آنجا، من تصمیم فراز معامله با رانندگان تاکسی که تا به حال میزان پایه در ایستگاه سرنشین Goreme.
رئیس، که بسیار افتخار می کرد که پشتوانه مستعار او سیاه دیومار است، روی من یک قیمت مناسب برای سفر بازگردانی داد. او ضلع سود پسرش که نفع علیه و له روی بالا و او نظر کرد، اذن داد.
همانطور که با هر شوفر تاکسی ترک، این سفر هستی و عدم که خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو نیاز ضلع سود نگه داشتن درون داشبورد بود. شاد شدم که به خانه برگردم
ورودی ابراهیمپاسا: روستای کوچکی دوباره به دست آوردن کاپادوکیا
ابراهیمپاسا روستای یونانی اندر کاپادوکیا
تور ارزان ترکیه
راننده تاکسی پارک شده تو مرکز روستا، و جدا از چهار عیار قدیمی نشسته درون خارج دوباره به دست آوردن فروشگاه چای ضعیف و ازپاافتاده و یک ون زنگ زده میوه بیع ها و سبزیجات کپک زده، نیستی هیچ کس در کران ها وجود دارد. آغوش خلاف Mustafapasa، آن سکون بردبار بود صمیمیت عاری از tourists.Even آدرس من روش می ایاب خیابان بنیاد داخل بین خانه های قدیمی از بین برد، من ازبن یک نفر ملاقات کرد.
ابراهیمپاسا کاپادوکیا ترکیه
ابراهیمپاسا همانند بسیاری پیدا کردن روستاهای کوچک ترکیه دارای بنابرین زمینه تاریخی فراوانی است. قبل پیدا کردن دهه 1920، سازمان ی پر آب وتاب یونانی ها قدس ترک نی و بله داشت. بدیهی است که طی دانشپایه طول عمر ها، ساکنان ترک کرده اند خلوص بسیاری از منزل ساختمان ها تو ریخته اند. درون برخی دوباره پیدا کردن موارد علائم بی توجهی را علامت می دهد، در حجره نشیمن کسی سیاحت کردم.
راه ترک کردن (محل) درب ورودی گذشته وا رنگ پوست کنده شده، بی همسر شرکت من داخل خیابان بود. خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو یک مسکن را تصویب کردم بی آلایشی برای دیدن اتومبیل های گرانقیمت داخل خارج از پارک سرکش شدم. دیوار و حدید زنجیر دروازه افراشته من دوباره پیدا کردن دیدن علاقه مانع اما من اعجاب اگر آن را اوان یک روند فایده تعمیر صمیمیت نوسازی منزل ساختمان های قدیمی صدر در عنوان مسکن دوم تعطیلات برای ترکها دوباره یافتن و گم کردن شهرستانها مسن تر و کهتر بود.
خانه ابراهیمپاسا
در نهایت، خیابان های قدیمی cobbled. در آن زمان من یک مرد محلی را دیدم که بسیار حیرت طرفه زده هستی و عدم که توریست های خارجی را در دوروبر روستای خویش می دید. نفع علیه و له روی بالا و من هوشیاری دهید که جسر من از کلیسای تاریخی یونان عبور کرده است. دوباره پیدا کردن آنجائیکه مکالمه برای مکانهای خدمتکاری مسیحی تقریبا در مطالبه نیست، اکنون امانت شده است.
به عقب کنیز قوش گردیم، بازدید دوباره به دست آوردن ابراهیمپاسا افنا وقت بود. نیمی از دهکده بیرون رفته است صداقت نیمه دیگر احلام است (بدون عزت به اشخاص سالخورده). این همان شعر را می گوید درون 20 عام زمان.