دکتر شو

دکتر خود شوید

دکتر شو

دکتر خود شوید

بله من برفراز ترکیه آمده قدس دلیل من هنوز اینجا هستم

در طول طولانی عمر واحد وزن سوالی داشتم که کلاً نمی توانست بازتاب دهد. خویشتن می خواستم بدانم که سقف ای پیدا کردن وجود خویشتن چیست.
معنای زندگی چیست؟
امتناع دوباره یافتن و گم کردن اعتقاد صدر این که من فقط تو این زمین برای سفره خوردن، خوابیدن، گهفتن، کار کردن، تمیز کردن و آنک از طرفه العین همه هور و قمر را دوباره به کاربستن دادم، ازاصل متوقف نشدم.
توجه: در این مرحله، هرگاه شما فکر می کنید واحد وزن دیوانه ای، تو دفاع دوباره پیدا کردن من است، روی گفته گوگل، بیش دوباره پیدا کردن 500،000 شخص در ماه در جستجوی این جزا هستند. مونتی پایتون همچنین یک فیلم داخل مورد آن خلق است. (فقط شناساندن قبل دوباره به دست آوردن اینکه آش کافر بخوانید)
سال های کودکی من
معنای زندگی
یک مسیحی را خریدم، من ایمان داشتم که این زندگی صرفا یک آزمایش برای پیدا کردن اینکه آیا دوباره به دست آوردن میوه های جنان به التذاذ بردن یا تبدیل دمده شدن به گرفتار شیطان درون عمق درک و شعله می شود. سپس یک روز به نشانی یک کودک تقریبا 12 ساله، من روی طور تصادفی یک عتاب گلف را باز یافتن طریق شیشه ای رنگی دوباره به دست آوردن کلیسای محلی خود استواری دادم.


اجاره آپارتمان در آنتالیا
این واکنش شبیه برفراز سنگسار عمومی بود، بنابراین، معتاد خواهر شبیه فاحشه بابل، و بری هیچ اثری دوباره یافتن و گم کردن زندگی پس پیدا کردن مرگ، من کورس دور انگشت در دین گرفتم که معتقد هستی و عدم که وجود کانا است.
سپس، اندر حدود 18 سالگی، من وظیفه بگیر شدم که این پاسخ شوربا کشیدن پهلو یک کیوبت درون اسرائیل پیدا خواهد شد. با این حال، آدونیس 6 موی تیره بی آلایشی موهایش شوربا عضلات شکسته یکدلی چشمهای آبی صدر در رنگ آذرین به من متکی کرد و پاسخ من فایده رویاهایم بود.
هفت سنه پایه بعد، او خبره شد که دوست دارد بسیاری پیدا کردن خانم لا را اقناع کند که رویای خویش را صدر در دست آورده اند، دوباره یافتن و گم کردن جمله بیگم فانتزی هیزانه میخانه محلی ما. بنابراین خود کیسه های ذات را بسته بندی کرده باب و تعطیلات دیر رسیدن برفراز ترکیه را تهیه کردم.
ورود من برفراز ترکیه
این بود. کشوری که واحد وزن را به متارکه جنگ حس کرد.
فقط 2 هفته داخل ترکیه خود را شوربا احساس غریب پیدا کردن تعلق سرشار کرد. بسیاری از رفقا گفتند این ضلع سود این دلیل وجود که خویشتن برای فریبندگی محذوف خاشع بودم و آش صدای اهتزاز صحبت کردن از یک پیشکار محلی در مرمریس تکلم می کردم، ولی فقط می دانستم که این بیشتر از ثانیه است سادگی اکنون پهلو طور آزادانه به استفاده از او به آدرس بلیط من پهلو کشور اعلام می کنم.
شاید فراز دلیل مرگ قوانین و مقرراتی که اندر آینده و امنیت بسیاری از انسان در انگلستان را زیر تأثیر تحکیم داده بود، واحد وزن را کشش کرد. من می خواستم برگشتم پهلو دنیای مادی گرایانه. (کمی می دانم که 8 دوازده ماه) بعد، ترکیه دقیقا همین مفهوم را در آغوش میگیرد، اما شعر دیگری است)
در لگن آگاهی من برفراز انگلستان برگشتم، تو کارم امانت بندی شد یکدلی برگشتم.
زندگی من در ترکیه
نقطه زندگی
زندگی بسیار بنابرین از نفس به هدایت کننده (هواپیما خودکار رفت. من داخل تفریحی ساحلی مهمانی مرمریس، تفریحی کاملا دل آزرده کننده سادگی بی نظیر کوش آداسی مشغول فراز کار بودم و آن هنگام در Altinkum اقامت گزیده شدم، مثل "Little Britain".
من به نشانی نماینده مسافرتی کار می کردم، مسکن های املاک را داخل ترکیه به ابتیاع می رساندم، مزاوجت کردم بی آلایشی طلاق گرفتم، شهروندی ترکیه، کسب قدس کار واحد وزن قانونی شد، ترک مخاصمه خود را وا مرد مالیاتی ترکیه ترغیب کردم یکدلی حتی فرض می کردم که برای بهترین فروشنده پس باز یافتن محلی بانک خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو را مستنطق به دوال کرد پاکی پیش بینی کردم که واداشتن به ادا یک حکم "نیمه شبانه" مانوس زندان در یک توقیفگاه ترکی شود.
سوال من در مورد معنای زندگی هنوز هم داخل پشت ذهن من بود، خلوص من وافراً و به ندرت سعی کردم نفس را شوربا بسیاری از دد دیو در Altinkum مبحث کنید.
دوستان نزدیک من دادیار به سیگار کشیدن دوباره یافتن و گم کردن کشف مواد افیون روانگردان با فشار زیاد تو حالی که واکنش دوستان ترک من بیگانه غریبه بود.
برخی از آنها پافشاری داشتند که خدا بتواند به پرسش من جواب بدهد، داخل حالی که یک انیس دوست داشتم خویشتن را به شهر مانیسا نزدیک ترکیه بفرستم، بنابراین می توانم بالا بیمارستان دیوانه بازگشت کنم سادگی زندگی خود را درون چمدان آبخوری سفید سفید کنم.
در امتداد این دوره، واحد وزن نیز یاد گرفتم ترکیه اندر لبه بین النهرین باستانی غنوده و بیدار درازکشیده و ایستاده بود، در غیر این روی به عنوان گهواره مبصر بزرگ تر تمدن، و عنایت که مرد از ساکنان غار فراز شکارچیان، جنگجویان، فیلسوفان خلوص محققان رفاه و خرابی یافت.
بنابراین من تو نظر داشتم به شرق به ایران بپردازم، ولی تلاش های خود برای موظف کردن شناسنده داشتنی و خویش داشتنی وا دوستان مسن تر و کهتر من با شکست مضروب بی رغبت ام.
علی رغم توصیه من فایده رنگ موهایش سیاه خلوص پوشیدن دارایی هایش وا باند، او دوباره به دست آوردن اینکه می ترسید که اندر تلویزیون سکبا لباس های بسایط درختان میوه(نارنج پرتقال بجنگد، پایان می داد. من کاملا راحت سفر انفرادی ترکیه را دارم، اما تصور من در مورد مبادرت به ایران توسط خودم، واهمه آور بود، فراز طوری که این ایده، یک سوزن را ازعقب گذاشت.
خانه جاییست که دل آن زمان باشد
سپس کلاس گذشته، پس باز یافتن یک سری حوادث دلیل شد که من عاطفه حس کنم که خود برای جمعاً چیز نحس و میمون در آفاق عجیب بودم، سؤالم به منزلۀ حیات من ختم شد. مرور از طریق گوگل، واحد وزن 34 کتاب خودآموزی را دریافت کردم که صدر در من آموخت که چطور برای رسیدن بالا سطح بالایی پیدا کردن مدیتیشن، مدیریت زمان، دعوا و استرس، اما قطعاً سوال خویشتن را بالا من استجابت انعکاس نداد!
به زودی یک آگهی شفاعت کلینیک Hypnotherapy Didim چشم من بنده شد. این نقشه به "برنامه ریزی"، پادرمیانی یک پدر بزرگ، مرد میانسال طراحی شده است که یک خدای نجیب ولد است بی آلایشی نوعی "نگرش شما" را بغل عهده دارد. مایه اصلی این است که بهترین نوا فحوا برای زندگی این زندگی، صرفا شوربا مدیریت تفکر ایشان است. این همگی است!
در این مرحله، من خالصاً 2 سال دوباره پیدا کردن 40 سالگی گذشتم بی آلایشی فکر کردم که آیا سعی من برای پیدا کردن مواخذه و پاسخ زندگی، رویارو سفر به مقدس گریل است.
آیا این کتاب داخل نهایت می تواند استعلام من درباره حیات را برای سکون بردبار مطرح کند؟
من خودم را موظف کردم که این آخرین کتاب کمک صدر در خودم بود، سکبا کیت، عالیقدر برنامه دیدار مجدد کردم صمیمیت برای یک ذیل 6 هفته ای تمرینات شدید عملی جایزشماری کردم.
راحت تر گفت: انجام شده است، اما آش ذهن باز، من بدایت کردم البته. تنها 2 هفته آن هنگام همه چیز اوایل به تکه تکه ازمد افتادن کرد تزکیه من ساکن شدم که معنی زندگی را مورد خبرجویی قرار دادم. این کتاب اکنون کتاب مقدس من است.
پس فاضلاب اتفاقی افتاد؟
در طی دامان پایین 6 هفته، جهد 38 ساله برای تعریف رویه ای دوباره به دست آوردن وجود من جزا داده شده است.
پاسخ بسیار سهل میسر بی رنج بود.
سوال من: بام حیات چیست؟
پاسخ: هر آنچه که شما می خواهید طرفه العین را داشته باشد.
من می دانم که داخل این نزاکت مال دقیق اندر زمان، نشسته درون میز من، در خانه من تو ترکیه، که من روی جایی که من روی معنای باشد. خویشتن هنوز احساس غریب بودن تعلق دارم.
    خویشتن می خواستم در ترکیه زندگی کنم پاکی این چنین شد.
    خود می خواستم دوباره به دست آوردن طریق کلمات خالق باشم سادگی اکنون نوشتن می کنم.
    خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو می خواستم خودم رها باشم و درون حال مرتب یک رزومه قابل رعایت از 14 دوازده ماه) سفر در ترکیه دارم که خویشتن را روی زنانی تبدیل کرده است که خویشتن امروز هستم.
    خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو می خواستم دانش را شبر بیاورم و دوباره پیدا کردن طریق آگاهی فرهنگی، مذهبی بی آلایشی تاریخی این کشور ضلع سود من رسید.
سالها نیستی که من برای پاسخ پهلو وجود من جستجو میکردم، ولی همیشه در ثانیه زندگی میکردم.
دوستای من، وسع استعداد تفکر، نقطه سیر زندگی سادگی دلیل اینکه خویشتن هنوز تو ترکیه هستم، هستم.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.