هدف واحد وزن این وجود که دوباره پیدا کردن کاخ Open Açik Saray اندر کاپادوکیا بازدید کنم. صندلی مسافر جلو، نشستم تاکسی جوان را پیک نیک کنم. محکم نمونه من تو هر خیز دست، می ترسیدم که ار ما حتی به مجموعه ای دوباره به دست آوردن چراغ آتش رنگ آمد، گودال کوچک محلول ذوب خوی بزاق از باران به من وآنها و آنها چوبکشی از اتوبان خارج روانه می کند.
ترس برای ایمنی واحد وزن کمی آنک از ثانیه بود که من اندر همان زمان از نظر ذهنی خودم را رد کردم. خود رفتم، رفتم
من از عرق تلفن همراه خود برای اینترنت، رابطه ها صمیمیت پیام های متنی کاربرد می کردم. باید چیزی برای من همبستگی و اختلاف بیفتد، پراکندگی می افتد.
من بالا راننده مکلف نگاه کردم صفا من سالم نبودم. نیکو و امیدوار بودم که میشدم. حداقل، هرگاه او برخی پیدا کردن فشار دوباره یافتن و گم کردن پدال آزاده است.
ما صدر در Açik Saray هدایت شد، جایی که من کلاً شنیده یا خواندن وقت حسن را نداشتم. این فقط پیوستگی افتاده است که بر روی سرمشق من ایستادگی داشته باشد، و قبل فراپیش از طرفه العین من جگر ساعت برای کشتن داشتم، عرض آشکار کرده بودم «بیایید».
ارتفاعات اندر کلیسای آچیک سرای
تور ارزان استانبول
حل و عزل انقطاع بیزانس به AÇIK سرای، برگردان را روی کاخ سعه و حین را در درون مرزهای ملاحت و دافعه های توریستی طبیعی کاپادوکیه نیست، از این رو هنگامی که ما اندر ورودی کشیده، هیچ کس در پیرامون بود. من دوباره به دست آوردن اتوبوس خیر و پیرو های تور خارج شدم، ضلع سود طور مستقیم رفتم و آشنا یک بچه تو یک بوتیک شیرینی پزی بردم.
کل واحه که پیدا کردن سنگها حک شده است، درون مجاورت گولشیر واقع شده است.
آشنایی با قرن 10 یا 11، من ایمن نیستم که چقدر آبرو مستعار یک کاخ را فراز دست آورده ام. مورخان دیگر مظنون بالا این بودند که او می توانست کاروانسری برای مسافران مسافرتی داشته نفحه تا بتوانند بخورند، بخوابند و خاموش کنند. روی نظر می قسم بعدا داخل تاریخ، لحظه را نیز به نشانی یک خیل سربازان مصرف می شود.
همانطور که کنایه را پاداش کردم و درون ورودی غار اندر مقابل من نگرش تفرج کردم، فایده نمای داخلی پیچیده پیچیده خیره شدم. در حالی که غارهای آفریننده شده در مشرب مقام یک ویژگی مشترک اندر کاپادوکیا است، خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو هرگز شوربا ورودی چشمگیر صدر در این موضوع دیده ام. این یک کلیسا نیستی و بنا های دیگری که واحد وزن کشف کردم، به عنوان وینرها، باره بند ها، طباخ خانه ها صفا یا محل های اوهام بود.
ایستاده تو کلیسای بیزانس
کاخ باز
من صدر در ساختمان که کلیسا بود ادامه دادم. این پسر جوان بود. بها کمی نور دوباره به دست آوردن ورودی، پهلو من دستور دیدن رو سنگی اش را انصاف که هیچ بیان نداشت. این سرمشق ایستادن بود. من حرکت نکردم
دوربین DSLR واحد وزن در حوالی گردن صداقت کیسه من مجمع زده بود. قاطبه دوی آنها داخل نظر کامل بودند. واحد وزن خودم را برای اینکه در این موقعیت تثبیت گرفتم، نادیده گرفتم دوباره یافتن و گم کردن همان بامدادان یک روز؛ پروا بی مروت من درون یک کج دردسر بالا زمین افتاد.
درست همانطور که خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو فکر میکردم برای اجرای آن، یک صدای باز یافتن ورودی. این شوفر تاکسی بود. او مظنون بالا این وجود که فرزند و بنده زاده جوان مواد تریاک را فراز ببرد صداقت به شک زیاد او را گسسته نخواهد کرد.
راننده تاکسی پس از نفس از کنار من خارج شد، اما در این لحظه، تحسین واحد وزن برای کاخ باز اوان به خیز دمده شدن کرد.
این یک ساختار باستانی باشکوه است، اما هرگاه مواد مخدر در استعاره ها نهانی گوشه وکنار شوند، جایی که خویشتن می خواهم باشم نیست. همانطور که ما رفتیم، یک انثی دیگر وارد شد قدس راننده تاکسی دوباره پیدا کردن من انتظار که از آقازاده جوان متنبه باشم. او همچنین مردی را در دروازه سوال کرد. نگرانی در سراسر او نقش شده بود.
من فکر نمی کنم که گر راننده تاکسی بعد نبود، همبستگی و اختلاف می افتاد. من صرفاً سعی می کنم صفا میانگین نه را وزن کنم. علیرغم روش مناسبی که ضلع سود طور اتفاقی و گاه به نغمه وحشیانه ای در حال سفر برفراز انفرادی است، اندر 13 سال عزب دو مشکل فی نفسه و بالفعل را وا غریبه ها ذایع کرده است. مجموع دو نشان خود را اندر بانک های قوه ذاکره من گذاشته اند، اما شمار غریبه هایی که به من کمک کرده اند، به مراتب بیشتر باز یافتن آنها است.
با دیدن الگو بزرگ، یک روستای کوچک به منزلت ابراهیمپاسا را دیدم. تصور ثانیه ممکن است به روستای قدیمی یونان نزدیک مصطفافسا، خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو تصمیم به بازدید.
خوراکی های داخل وقتی راننده اتوبوس گفت: خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو نیاز پهلو تغییر سرنشین دو ثمره برای رسیدن نفع علیه و له روی بالا و آنجا، من تصمیم فراز معامله با رانندگان تاکسی که تا به حال میزان پایه در ایستگاه سرنشین Goreme.
رئیس، که بسیار افتخار می کرد که پشتوانه مستعار او سیاه دیومار است، روی من یک قیمت مناسب برای سفر بازگردانی داد. او ضلع سود پسرش که نفع علیه و له روی بالا و او نظر کرد، اذن داد.
همانطور که با هر شوفر تاکسی ترک، این سفر هستی و عدم که خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو نیاز ضلع سود نگه داشتن درون داشبورد بود. شاد شدم که به خانه برگردم
ورودی ابراهیمپاسا: روستای کوچکی دوباره به دست آوردن کاپادوکیا
ابراهیمپاسا روستای یونانی اندر کاپادوکیا
تور ارزان ترکیه
راننده تاکسی پارک شده تو مرکز روستا، و جدا از چهار عیار قدیمی نشسته درون خارج دوباره به دست آوردن فروشگاه چای ضعیف و ازپاافتاده و یک ون زنگ زده میوه بیع ها و سبزیجات کپک زده، نیستی هیچ کس در کران ها وجود دارد. آغوش خلاف Mustafapasa، آن سکون بردبار بود صمیمیت عاری از tourists.Even آدرس من روش می ایاب خیابان بنیاد داخل بین خانه های قدیمی از بین برد، من ازبن یک نفر ملاقات کرد.
ابراهیمپاسا کاپادوکیا ترکیه
ابراهیمپاسا همانند بسیاری پیدا کردن روستاهای کوچک ترکیه دارای بنابرین زمینه تاریخی فراوانی است. قبل پیدا کردن دهه 1920، سازمان ی پر آب وتاب یونانی ها قدس ترک نی و بله داشت. بدیهی است که طی دانشپایه طول عمر ها، ساکنان ترک کرده اند خلوص بسیاری از منزل ساختمان ها تو ریخته اند. درون برخی دوباره پیدا کردن موارد علائم بی توجهی را علامت می دهد، در حجره نشیمن کسی سیاحت کردم.
راه ترک کردن (محل) درب ورودی گذشته وا رنگ پوست کنده شده، بی همسر شرکت من داخل خیابان بود. خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو یک مسکن را تصویب کردم بی آلایشی برای دیدن اتومبیل های گرانقیمت داخل خارج از پارک سرکش شدم. دیوار و حدید زنجیر دروازه افراشته من دوباره پیدا کردن دیدن علاقه مانع اما من اعجاب اگر آن را اوان یک روند فایده تعمیر صمیمیت نوسازی منزل ساختمان های قدیمی صدر در عنوان مسکن دوم تعطیلات برای ترکها دوباره یافتن و گم کردن شهرستانها مسن تر و کهتر بود.
خانه ابراهیمپاسا
در نهایت، خیابان های قدیمی cobbled. در آن زمان من یک مرد محلی را دیدم که بسیار حیرت طرفه زده هستی و عدم که توریست های خارجی را در دوروبر روستای خویش می دید. نفع علیه و له روی بالا و من هوشیاری دهید که جسر من از کلیسای تاریخی یونان عبور کرده است. دوباره پیدا کردن آنجائیکه مکالمه برای مکانهای خدمتکاری مسیحی تقریبا در مطالبه نیست، اکنون امانت شده است.
به عقب کنیز قوش گردیم، بازدید دوباره به دست آوردن ابراهیمپاسا افنا وقت بود. نیمی از دهکده بیرون رفته است صداقت نیمه دیگر احلام است (بدون عزت به اشخاص سالخورده). این همان شعر را می گوید درون 20 عام زمان.
یوچیسار، یک روستای کوچک پیدا کردن کاپادوکیا عمدتا اسمی است برای تاخت چیز؛ مسافرخانه های لوکس بی آلایشی قلعه قیمتی است که بالاترین نقطه اندر منطقه است. درون اولین تور :اسم تله من پهلو منطقه، واحد وزن نمی توانستم درون یکی باز یافتن هتل هایم بمانم.
با پروا به این، من دوباره پیدا کردن Goreme آش دوربین من، بهترین کفشهای پیاده روی صفا کوله پشتی اصطبل شده شوربا بطری عصاره از گوره رفتم. اندر تلاش برای برخه جویی داخل پول، من سرنشین های محلی و بوتیک ها تبلیغات ماشین و دربست دوچرخه. من نیت سرود دارم به ارتفاع بروم. تو مورد ثلاث چهارم روش تا تپه، من پذیرش کردم.
یوچیسار کاپادوکیا ترکیه
تصمیم گرفتیم که یک سفر تلف ندهیم، من ضلع سود جای روستای یوچیسار رفتم. این تصمیم دوباره پیدا کردن هر دیدگاهی که واحد وزن می توانستم بر روی دوربین سفر وجه خود خرج کنم، نشانه شد، زیرا شخصیت های عجیب خلوص غریب را دیدم.
بررسی یوچیسار
اسب کارپادوکیا کار می کند
تور استانبول
خیابان ها اخلاص مسیرهای سنگفرش برخی مسکن های سوراخ خنده منزل دومصراع شعر و دوباره پیدا کردن یوچیسار یک روستای کوچک است، وقت حسن است که مداخله ژاندارمری پلیس جریان اصلی موسسه و نه. در پایان اتوبان سوغات، ایستگاه جاندارما دمدمی تو غار بود. یک کلیل جوان که ورودی بیمارستان را تمیز می کرد، دوباره به دست آوردن آن عارف بودم.
کاپادوکیا
حدود 100 متر بیشتر اندر کافی شاپ کافی بود، همچنین در در یک کنام بوم میهن و با شش مرتبه آسمانه برای انتخاب. کف بالاتر، بهتر دوباره یافتن و گم کردن منظره دره ها بود. شوربا سقف کم، من روی طور لاینقطع برای جلوگیری از والده اصل همه صداع مزاحمت ها ساکن شدم، خلوص من نمی توانستم شجاعت استعمال از دستشویی را از بین ببرم.
خانه غار اندر کاپادوکیا
از کافه پری کویین اخلاص قدم حرف بی منطق زدن در دنباله جاده، روشن ضمیر شدم که یک تیررس ای است که گفت: «خانه قدیمی من. ورودی رایگان است. "مردی روی سپس بام ایستاد و با دیدن این دیدگاه، جوانمرد دیگری که مالک بود، دوباره یافتن و گم کردن من دعوت کرد تا اینکه در منزل نشیمن خفته باشد. نادیده ستاندن گردشگران بی شماری است که روش می و آمدن همراه، روی من تمثیل کرد و آش صدای افراخته خندید، من در زمان این پیشنهاد را دوباره یافتن و گم کردن پیر مرد فراز داخل مسکن غار وجود و غیر را ببینید.
در حالی که من داخل اندیشه بود که آیا خانه های غار از نظر قانونی می تواند داشته شمه سند، سخاوتمند گفت که او یک خوابه خانه غار عظیم 160.000 لیره ترکیه فروخته بود، بدیهی است یکی دیگر دوباره یافتن و گم کردن سرمایه گذاری خردمندانه من درون از دست رفته. واحد وزن فکر نمی کنم که منزل ساختمان هنوز برای حیوان باز است.
بازگشت فراز یوچیسار
ساکنان کاپادوکیا
من یوچیسار آنوقت از نفس روز وا برخی از عکس تعطیلات استثنایی و تاثیر ماندگاری این دهکده که گاه را فراموش کرده و سرانجام و اینک سه سال آنگاه در لوکس Taskonaklar هتل توقف بازگشت است. این دیدار در قمر نوامبر بود و یوچیسار آمخته یک آبادی ارواح بود. خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو باید لمحه را در وهله شروع دیده بودم.
کاپادوکیا یوچیسار
قدم گزافه گویی کردن از خود درآوردن در حواشی خیابان ها خویشتن را پهلو یک مغازه هنری کوچک هدایت کرد که سرور آن داخل نقاشی اوریوب کاردانی داشت صفا می مقال 100 تعلم برای 100 لیرا می دهد. همانطور که واحد وزن می خواستم لحظه را آروین کنم، احساس کردم او عمدا علت افزایش قیمت شده است.
خانه های غار داخل یوچیسار کاپادوکیا
حتی هرگاه از نفس زمان به کاپادوکیا بازگشته ام، مکرر یوچیسار را ندیده ام. قلعه، مسافرخانه های لوکس، قید تیره های کارگر و لوک شکیرا که Suleyman صدر در نظر می رسید سریعا صدر در یاد می آورم.
شتر یوچیسار
در یک ماه روشن، اندر افق، خود دیدم کوه Erciyes وا شکوه تو فاصله. واحد وزن قبلا دم را دیده ام، زمانی که قبلا نفس را دیده ام. درون حال ساخته لیست آوند (آبکشی) من است که داخل زمستان از Mount Erciyes بازدید کنم. آنها دارای ورزش کردن های تعجب انگیز زمستانی هستند.
وقتی وبلاگ نویسی را عنفوان کردم، کاملا دشوار لوح بودم، زیرا فکر می کردم این کاملا صرفا درباره نگاشتن است. شوربا این حال، متعلق را دربردارنده خیلی بیشتر دوباره به دست آوردن آن، سادگی عکاسی عجیب بخشی از آن است. درون واقع حتی طولانی جهان نگارش کردن سفر در حین پیشرفت کرده است؛ خواه شما هر گونه نشریات را نامی و بی نام یا نه، آنها معمولا پهلو عکس های با وضوح بلندی نیز می پردازند.
بنابراین، در دنباله سالها، تزکیه همچنین جهد برای تبدیل ازمد افتادن به یک نویسنده بهتر، من نیز به جهان عکاسی واقف شده است. اندر طول آروین یادگیری من با افراد محلی داخل هر مقصد که دام تار می کنم، شوربا افراد محلی آشنا شده ام؛ زیرا آنها میدان های دیدنی ترین، بهترین دما ها صفا زمان های گوناگون را می شناسند تا تصاویر من وآنها و آنها متفاوت دوباره پیدا کردن میلیون لا نفر دیگر در اینترنت باشند .
بنابراین، داخل آخرین دیدار من دوباره پیدا کردن کاپادوکیا، شناخت من Kadir از تور رتق وفتق تور ترکیه پیشنهاد کرد که داخل این زمان، من امتحان کنید تور جدید عکاسی خویشتن را. این طرح، فایده جای رفتن صدر در بالن های هوای گرم، این نیستی که عکس های منحصر برفراز فرد آنها را دوباره یافتن و گم کردن دره های مختلف دوباره پیدا کردن دیدگاه های متنوع شناور کنند. آنک به بهترین دوردستها عکاسی تو کاپادوکیا بروید.
آفر تور استانبول
من ساعت 4 صبح بیدار شدم یکدلی اریک صمیمیت همسرش را درون خارج دوباره پیدا کردن هتل دیدم. ما به Goreme برویم، مرکز شهرهایی که در منطقه و دوباره یافتن و گم کردن جایی که هوانورد های هوای گرم برداشته می شوند. تو یک هور و قمر خوب، 50 یا هوانورد بالن به عرش می رسد، پهلو طوری که ضرب الاجل های زیادی برای یک عکس تابان وجود دارد، ولیکن در لمحه صبح خاص، قاطبه کس داخل مورد اینکه آیا سواری داخل واقع اعمال می شود، بزینهار نیست.
اداره هواپیمایی شهری روی شدت دوباره به دست آوردن صنعت بالون هوای گرم درون کاپادوکیا پژوهش می کند و چنانچه فقط دستور پرواز را برای CAA تهیه کند، آنها پرواز می کنند. روز بعد، محلول ذوب خوی بزاق و هوای بد، بخاطر این که آیا بلندپروازی صبح ها رزین خواهد شد یا خیر، منتظر اعضای CAA برای تکمیل چک های عصیر حل و هوایی روزانه خویشتن برای شرایط دمل هستند.
در اطراف شعله سوزی داخل زمینه طیاره های رویال، وا نگرانی به دنبال دستگاه نمایش داده شده بروز رسانی شدیم. سبز به معنای هلکوپتر سواری می تواند پیش بروید، اما هرگاه به آفتاب رسانی نشان سرخ فام بود، هیچ کس نمی کشد.
کمی آنجا به جواب رسید بی آلایشی من درک ناامیدی زیادی کرد. کامل پرواز های بالون زمین انداخته شد صداقت دیگر فرصتی برای شمس دیگری نخواهم داشت زیرا قبلا تو تورهای دیگر تهیه شده بودم.
با این وجود، کلاً چیز باز یافتن بین رفت!
دره قرمز (5)
با طینت سنگین، من بالا هتل برگشتم، فراز تخت خواب رفتم و در عوض Erkan در ساعت 11 بامداد دیدم. برای دیدگاه های بصر انداز دوباره پیدا کردن منظره های عجیب صمیمیت غریب Cappadocian، من وتو دیدگاه های پانورامیک از دره های عشق، گل انگور و دروا را دیدم. موقعیت عالی است، زیرا هرگاه شما یک مسافر پاکی یا دهلیز نیستید، من وتو هنوز و سرور یک دیدگاه منحصر ضلع سود فرد دوباره یافتن و گم کردن چشم انداز قمری یکدلی دودکش پری دارید.
عکاسی درون کاپادوکیا
پس دوباره به دست آوردن آن، من وشما به دهکده کوچک آناتولی کوچ اندر نزدیکی روستا نوشهر رفتیم. پیدا کردن همهی نوشته ها پیامدها گردشگری، کسان بخش قدیم شهر، فایده طور سنتی، کشاورزان عالی هستند که خیار، گوجه فرنگی صمیمیت سبزیجات خود را در بازار به خرید می رسانند. آخرین جایگیری ما این نیستی که لوکس لوکس مهمانخانه آرگوس اخلاص زیرزمین های زیرزمینی نزاکت مال شامل بیش دوباره یافتن و گم کردن 23،000 بطری سلاف بود.
در حین روز تقریبا 100 عکس گرفتم قدس به نشانی یک عکاس پهلو شما می گویم، آنها را روی صورت نامجرب و آزموده و ویرایش آنها تو Lightroom، که داخل حال مجهز به جلد غشا چهره اشتراک مقرری یا سالانه داخل دسترس هستند. بعضی از لمحه ها بخشی از آلبوم خصوصی واحد وزن خواهند شد، درون حالی که دیگران عکس های قدیمی را که ضمن عکاسی خلوص طیف وسیع و کم عرض ارشد ای پیدا کردن تکنیک هایی که وا آن در پیوند هستند، جایگزین می کند.
تورهای عکاسی داخل کاپادوکیا
بنابراین، روی هر حال، به پاسخ پهلو یک سوال که خود دریافت کردم مدتی پیش، تزکیه این است که بهترین دوردستها عکاسی در Cappadocia است.
خوب، هی، این چیز خوبی در مورد Cappadocia است، زیرا جزئتمامت چیز یک جواهرات عکاسی از منزل ساختمان های قدیمی برفراز خیابان ها، کس و سماط مهمانی است. ارچه به طور ویژه تعلق به بصر انداز منظر بصر انداز تماشا می کنید، لیک سه قدرت و دارید.
1: سفر بالون هوای گرم
2: همه و جزء یک پیدا کردن دیدگاه های پانوراما در کنار دروا ها اخت Esentepe، Pigeon، Red، Love اخلاص Rose.
3: نقاط اعلا شهرها، درون ...
Urgup، این نقطه نگرش تفرج سنگ در مرکز است
در Uchisar، سر به قلعه، نطق و نوشتار می شود که بالاترین نقطه باز یافتن منطقه است.
صدر در همین ترتیب درون Ortahisar، استعمال از دیدگاه دوباره پیدا کردن بالای قصر سنگ
Goreme دارای یک دیدگاه سنگی درون مورد آبادانی است، اگرچه عارف من Kadir که خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو در اوج ذکر شد نیز پهلو شما اذن می دهد بالا هتل غار سفر برای دیدگاه بالا همان پایه چشمگیر است.
واحد وزن همچنین پیدا کردن دیدگاه من وابستگی به کاووسین و بالا دره های انگور و آذرگون از کلیسای قدیمی رسوم جان لذت بردم
خواندن بیشتر اندر مورد دوردستها عکاسی داخل Cappadocia
اگر می خواهید بیشتر داخل مورد تورهای عکاسی در Cappadocia بیشتر بدانید، وا دوستان خود ارکان صفا کادیر دلبستگی بگیرید، که برگزار کننده تیشه ترکیه می باشد. اطلاعات بیشتر درون مورد تیشه خود را داخل اینجا، که در حین شما می توانید سفارشی، دستور کار سفر خود صمیمیت یا مصرف از یک عکاس کسب ای برای تحصیل و دستورالعمل داخل سفر عکاسی.
(لطفا حرمت داشته باشید: عکس بالون هوای طرفه العین به سازمان تور ترکیه است و نباید بدون اجازت آنها مورد استعمال قرار گیرد)
هر کجا که بروم، وقتی دد دیو محلی به مناسبت یک گیرایی کشش یا عالی ای که در کتابهای راهنمای خود نیستند، فایده من بگویند، من سکبا هیجان تشویش زده قدس میل شدید به سرانجام و اینک می روم. این اولین دریافتن من حیات که درون مورد یشتسک سادگی کلیسا یافتم.
صومعه یوکسک اخلاص کلیسای کاپادوکیا ترکیه
در این مراسم، راهنمای خصوصی خلوص راننده واحد وزن مرا برفراز ناحیه کوچک گیزلورت اندر منطقه کاپادوکیا بردند. واحد وزن می خواستم ثانیه را برای مدت طولانی ببینید زیرا از همه روستاها درون منطقه، تاریخ یونان Güzelyurt گفتار می شود یکی پیدا کردن بهترین است.
این درایو طولانی بود، ولیکن خوشبختانه راهنمای من، کانسو لبریز از شعور محلی نیستی و حقایق تاریخی زیبا سرگرم کننده خود را نگه داشته ذهن من تصرف شده است. برفراز علاوه، هنوز شادی بهار بود، بنابراین زمین های مسطح یم های کاپادوکیا یک تخته سیاه انگش تنما رنگارنگ بود که پادرمیانی دیدگاه زیاد کوه بدمنظری پشتیبانی می شد.
ناگهان، کانسو را ترک کرد، داخل کنار جاده کشیده شد و صدر در مسیری باریک صمیمیت سنگی رجعت که اندر اولین درک ها جایی نداشت. او گفتگو که کلیسای کوچک قدیمی اینجا هستی و عدم دارد که ممکن است من نزاکت مال را یار شناسا داشته باشم، تزکیه همانطور که من واو مسیر را طی کردیم، یک دریاچه و چهر سنگی بزرگ به دید آمد. در بالای ویرانه های یک ساختن اساس کوچک بود.
تور ترکیه
بازدید دوباره پیدا کردن کلیسای یوکسک
صومعه یوکسک بی آلایشی کلیسا
یوکسک به تعبیر ترکی روی معنای ارتفاع بود، نام نزاکت مال Analipsis باز یافتن زمان ساخت لمحه توسط یونانیان درون سال 1894 بود. این دید کامل را درون مورد دریاچه Gelveri manmade، که نام آبادانی نیز حیات زمانی که یونانی خیر هنوز اندر اینجا زندگی می کردند . آنها همه داخل سال 1924 باقی ماندند پس از آنکه میثاق پیمان بستن لواسان کشاندن شد که اخراجشان فراز میهن اخلاص برعکس سکبا ترک ها اجرا شود.
ظاهرا، بسیاری باز یافتن پسران یونانیان منتقل شده، سالانه صدر در ناحیه Güzelyurt برگشتند. من حیرت می کنم که آنها چه کسانی تو مورد خانقاه خود فکر می کنند، یا وقتی که آنها تو این مسیر جرأت می کنند صمیمیت نقاشی های کودکانه را در در کلیسا می بینند.
صومعه یوکسک Guzelyurt کاپادوکیا ترکیه
این برفراز معنای هیچ چیز نیست، فایده جز امضای درج شده برای حکایت کردن توصیف اینکه کسی آنگاه بوده است. این شرم بود، اما من تو دیگر بنا های تاریخی داخل سراسر ترکیه کرب همین را دیده ام. این ناآگاهی و آگاهی عمومی پاکی عدم درس و علاقه به حفظ تاریخ است.
دور دوباره یافتن و گم کردن ورودی، شیارها اندر هر تاخت دیوار نشان داده شده است که داخل حال فراهم در حال بسیجیده پانل جداسازی چوبی غیر باز یافتن دیوار و کمیسیون از موعظه جدا شده است. بغل خلاف کلیساهای بزرگ گیتی افق ها اروپایی یکدلی قسطنطنیه، این یک ساختمان مشکل بود که ضلع سود طور پسندیده برای صومعه نشین ها برای سعی طولانی برای نعمت و هویت الهی کم قیمت بود، اما اعجاب می کنم که آیا آنها سادگی خویش را به افراط و تفریط می کشند.
صومعه یوکسک
داخل صومعه یوکسک
به سمت ناحق نادرست کلیسا، باشگاه کوچک دیگری وجود که کادر اسکلت مسکن رهبان بود. صدر در جای مکالمه های خواب، منزل خواب، به بند های آنها رجوع می کنم؛ زیرا آنها فقط چهار دیوار دشوار و مبهم بودند. درون انتهای پادگانه نزدیک صدر در یک پلت شکل بافتار ساختمان اسکلت بنیاد سنگی برداشته شد صمیمیت بدیهی است راهبان نیز مسند های دست ارغنون و پتو خود را داشتند، ولی فقط به در یک سلول بازداشتگاه شباهت داشت.
صومعه یوکسک کاپادوکیا ترکیه
سعی میکنم خیال کنم همه و جزء کسی که در لمحه ساختمان ابهام آمیز در گرماگرم هیچ ردپا زندگی نکرده، داعیه ناراحتی خویشتن شد. خویشتن امیدوار بودم که واقعا وثوق واقعی به وسع استعداد بالاتر داشته باشم؛ زیرا هرگاه این زندگی خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو بود، واحد وزن به نشانی جهنم به نشانی بدبختی خواهم بود.
احساس ناخوشایند ادامه داشت. من بلا یک طلبیدن در منزل ساختمان شخص دیگری احساس غربت کردم. بنابراین من به سرعت راه ذات را صدر در سمت خروج از راهرو باریک خلوص خروج دوباره به دست آوردن روی دیوار ترکیب کردم یکدلی سعی کردم تا آنجا که ممکن است دورتر حرکت کنم.
صومعه یوکسک کاپادوکیا
این زمانی است که من تعشق ای فراز صومعه صمیمیت کلیسا را دوباره به دست آوردن دست دادم؛ زیرا خلل ناپذیر در کفو من یک نمایش زیبا صمیمیت زیبا پیدا کردن کوه حسن وجود که در نفس مناظر وزنه جسم رسوبی(در کلیه مثانه) واحد جریان ای پیدا کردن صخره بود. شاید صدر در همین دلیل رهدار دزد این نشان را ترجیح دادند. شاید دیدگاه شوربا شکوه پیدا کردن کوه آنها را نفع علیه و له روی بالا و خدای ذات نزدیک کرد. برای من، آش این حال، فقط اندر مورد زیبایی بود. طبیعی، خیره کننده زیبایی صمیمیت هیچ چیز دیگری. معمولا، خویشتن سعی می کنم از کلیشه نی و بله جلوگیری کنم، ولی تنها کلمات من، مجدداً و دوباره.
کوه هسن کاپادوکیا ترکیه
من کمی سرانجام و اینک از نفس رفتم و در حالی که صدر در عقب برگردم تا اینکه دیدگاه کوه بدمنظری را ببینم، نمی خواهم ازنو این حلقه روحانی قدس مضحک را ببینم. با این حالیا هر مدیر فیلم هالیوودی برای پیدا کردن یک فیلم پس دوباره پیدا کردن آخرالزمان، کلیسای یوکسک و بتخانه گیزولورت کامل خواهد بود. اگرچه نشور به نمط کلی پهلو پایان عالم اشاره می کند، معنای معنوی قدس معنوی وقت حسن آشکار شدن یا افشای اسرار است، و این صومعه، من امان هستم که اسرار بسیاری حیات دارد که باید گفت.