من از دره سگانلی تو منطقه کاپادوکیا ترکیه خیلی آرمان نداشتم. تو کتاب های راهنمای، مالوف ایهارا یا باریکه کبوتر، حضور خود را از دست می دهد. وا این حال، خود خوشگلی گستاخ شدم. مسکن های کبوتر را نفع علیه و له روی بالا و دودکش های پری دریایی سنگ رسیده بی آلایشی کلیساهای سوراخ باستانی صریح سورئال را ترویج می دهند، لیک من بیشتر داخل هراس در روستای مخیر شده قدیم بودم.
بازدید من بخشی باز یافتن یک تور بود و پس باز یافتن اینکه ضمیر اول شخص جمع رفتیم، می توانم بگویم، فایده استثنای الاارا، خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو سقنلی را یکی از دره های جالب دریای کاپادوکیا یافتم. نه تنها حشمت تاریخی و آگاهی اندازهای تزویر و آذرخش دار دارد، بلکه داستان متعلق گفته است که صدر در مدت طولانی نفع علیه و له روی بالا و ذهن خویشتن احتیاج دارد.
تمام ادامه دره سگانلی 16 مایل است، لیک پیاده روی هدایت من سرانجام و اینک از ظهر بدایت شد بی آلایشی من تخمین زده بودیم که بیشتر دوباره پیدا کردن یک ساعت دنباله کشیدیم.
هتل های ارزان استانبول
به پشت یک طرز پیاده روی که در سطح بالایی باز یافتن دره انجام می شد، من نظاره گر برخی دیدگاه های چشمگیر چشمگیر بودم، اما دلیل اصلی این مسیر برای دسترسی غامض به کلیساهای تاریخی بود. اکثر آنها باز یافتن قرون 9 ولو 13 می باشد، گرچه نگرش سکونت مردم در اوان در اوقات رومیان پراکندگی افتاد.
اولین کلیسای تو سفر من وتو Yilanli Kilise بود، که در کلیسای اژدها به کار می رفت. متاسفانه، معتاد خواهر شبیه بسیاری دوباره یافتن و گم کردن کلیساها در کاپادوکیا، نقاشی های پیچیده درون داخل، از نقاشی های دیواری یا تو امپراتوری عثمانی، زمانی که این ناحیه بیشتر پهلو اسلام تبدیل شده بود، آسیب دیده بود.
شاید گاهی اوقات، از بدرفتاری اجرا شد و این را می تمهید از جایی که وجه اصل ها خراشیده بودند، اما در غالباً موارد، دد دیو محلی فایده سادگی هیچ ایده ای دوباره به دست آوردن چگونگی نقاشی های تاریخی برای استه های آینده عمده نیست تزکیه آنها آنها را به عنوان سایبان کبوتر استفاده می شود بی آلایشی یا محال ذخیره سازی برای بند خود یکدلی تولید مزرعه باز یافتن زمین.
با وجود مرتبه کوچک آن، کلیسای ییلانیلی چشمگیر بود لیک بدون شک دلبر ترین کوبلی کیشی بود. مردم محلی در ابداع کلیسا از در سنگ باز یافتن بین نرفتند، ولیکن آنها نیز خارج از چهارچوب حک شده بودند تا دم را پهلو شکل زیبنده توجهی آمخته کلیساهای ارمنی که من داخل شرق ترکیه دیدم دیدم.
این مسیر شما را بالا روستای فارغ شده قدیمی هدایت کرد لیک باید تصمیم بگیرید کامل طول بغاز باب سگانلی را بپوشانید، ولیکن دیگر کلیساهای نامی و بی نام کاناور (هیولا و حیثیت اژدهای که توسط آداب جورج، کلیسای باربارا تزکیه کلیسا کشته شده است کارابا که از باب نقاشی هایش بالا تصویر کشیده شده است، تصویری دوباره یافتن و گم کردن تولد مسیح، مصلوب شدن او و پهنه ای که وی با ناپاکانش طعام و مشروب را فراز اشتراک می گذارد، برومند است.
در دره یک روستای کوچکی است که گمان تردید می زنم که تقریبا 20 مسکن است که ظاهرا همه ساکنان حین را ترک کرده اند، سوا یکی از نجیبان جاافتاده که مرتب به حرکت نمی شود. توضیح منطقی برای ترک آنها حیات دارد، زیرا تو بالای کوهپایه پشت واحه یک ساختار کاپیتان سنگ است.
در بعضی مواقع، نزاکت مال را درون ساختار آزاده می کند و نفع علیه و له روی بالا و همین دلیل ذهاب های سنگین را در روستای زیر کوتوله دراز می کشد. بنابراین طالع هر کس را ثواب کرد، لیک نجیب اسباط قدیمی پاشنه هایش را درک و آدم محلی می گویند، هرگز خانه اش را ترک نخواهد کرد. نوستالژی برای استجابت انعکاس گویی پهلو موقع خیلی زیاد است.
بعضی از مسکن ها که در سطوح مختلف داخل تپه استقرار داشتند، با قارچ رشد پیدا کردند و درون یک نقطه، دانا نشدم که خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو روی آشکوب یک مسکن دیگر ایستاده بودم. شوربا ترس از فروپاشی آن، من سریعاً از کنار مسکن های دیگر گریختم که در وقت حسن درب های ورودی جلو برفراز آرامی در اکنون پوسیدن بودند.
در کادر های پنجره، واحد وزن یک ریز رنگ دوباره پیدا کردن رنگ آبی ممتلی جنب و جوش که حسب معمول به آپارتمان های خیره کننده داخل جنوب بابل را مدال داد. نشانه اصلی لون رنگ چهره این است که عقربها را بترساند و من دوباره به دست آوردن فریبکاری که اندر مکان هایی قرین آمریکا و آفریقا استعمال می شود خوانده ام. من نمی دانم اگر در پیشامد کار می کند، ولیکن بیشتر نگران نیستی چرا که من هرگز باخبر منطقه کاپادوکیا تا پهلو عقرب بود!
معروف ترین روستای مخیر شده ترکیه شاید کایاکوی اندر ساحل دریای مدیترانه باشد، اما سقانلی نیز این فضایی را دارد که محرک می شود خودپسندی کنید که آیا ارواح ساکنان پیشین هنوز در دم زندگی می کنند یا خیر. همانطور که من وشما در اکنون ترک بودیم، یک مونث و ذکر ترک، غنوده و بیدار درازکشیده و ایستاده روی یک عدد سنگ کوچک، ضلع سود من هواسوز زد.
من تصمیم گرفتم که داخل مورد نفس یک جال گردشگری بودم اخلاص او در مورد هدایای ویژه دست ارگ خود به معامله اسپیلت می پرداخت. (سگانی ضلع سود معنی عروسک های کوچکی است که میانجیگری محلی مخلوق شده است)
شاید او ازاصل سوغات شراء نداشته ریح و تنها می رجا با یکی دیگر دوباره به دست آوردن چت آشکار شود و نه چهره های مونس از این مجمع ی کوچک. متاسفانه، اکنون باخبر می شوم که تصمیم گیری در ملاحظه برای عاری زدن، بدان معنی است که خویشتن هرگز ادبیات او را نمی دانم.